شروع عکس های یک سالگی
داریم سرتو یه TV گرم میکنیم تا بابا یواشکی بره حمام اما تو فهمیدی و خونه رو گذاشتی رو سرت خلاصه امر این شد جای بابا شما از حمام سر در آوردی بعد یک ساعت بالاخره خسته شدی بعد هم تخت گرفتی خوابیدی عصر حاضر شدیم و همگی با هم رفتیم پارک ...
نویسنده :
مامانی
9:39
سر سبز ترین بهار تقدیم تو باد(تولدت مبارک)
امشب چه شبی روشن و زیبا و مصفاست / احسنت، به این جشن دل انگیز که برپاست گویا که گلی پای نهاده ست به گیتی / کز فرّ و شرف، آبروی جمله ی گلهاست . . . قبل از تولد و شیطونی با 2 تا دندون موشی داری بیسکوییت میخوری اونم دولایه تولد داره شروع میشه بودو حاضر شو بلا مامانی اینو بزار سرم تو عکس بالایی چه جیگری شدما بعد از کلی تلاش و جنگولک بازی مامانی یه ذره خندیدم موهامو ببینید چه نازه مامانم کوتاه کرده درست کرده عروس شدم این فیگورم خوفه چه بلام از چشمام شرارت میباره بیسکوییتم زیر پام له شده مامانی نمیدونی حالا نشستم روبیسکوییت هنوزم نفهمیده صداشو در نیار مامانی فهمیدو گفت چون تو...
نویسنده :
مامانی
9:19
برای دختک عزیزتر از جونم نهال
مامان جون این روز ها برات سخت ترین روزهاست بالاخره داری دندون در میاری و راه میری در تاریخ 18/2/1392 دندون های مرواریدت دوتای پایین زد بیرون و در تاریخ20/2/1392 تونستی رو پای خودت بدون کمک بایستی و حتی 2 قدم راه بری کلمات کوتاهی میگی مفهوم و نا مفهوم متوجه میشیم مثل:بابا : بابا دهر : سحر ده ده : ده ده نی نی : نی نی هده : بده اوم  ...
نویسنده :
مامانی
0:49